من برای جلوگیری از دیوانه شدن وبلاگم را رها کرده بودم و حالا برای جلوگیری از دیوانه شدنِ ناشی از بیاینترنتی، بسیار موقتا، به آن بازمیگردم! چون «دیوانه نشدن» در حال حاضر بزرگترین چالش و مهمترین دغدغه زندگی من است.
این روزها به معنای واقعی کلمه مزخرف و بیسر و ته و غمانگیز هستند. یک چیزی درباره درگیریهای ذهنی این چند روز در قسمت note گوشیام نوشتهام که قرار بود در چنلم منتشر شود که خب هنوز روی هواست
یکی از جالبترین اتفاقات این مدت این بود که همکارم بدون هیچ مقدمه و توضیحی از من به عنوان دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده میکند. به این صورت که یک سری کلمات فارسی برایم SMS میکند و من باید معادل انگلیسی آنها را برایش بفرستم. این روند کم کم به یک بازی کثیف حوصله سربر تبدیل شد چون معنی بعضی کلمات را بلد نبودم یا فراموش کرده بودم و امکان سرچ هم نبود (مثلا هیئت مدیره)
زمانهایی که مشغول تماشای سریال/فیلم نیستم، با کتاب کگور سر و کله میزنم و هر بار از خودم میپرسم: «چیزی میفهمی یا فقط از خوندن چیزهای پبچیده لذت میبری؟» و هنوز جوابی برای این سوال ندارم.
+ احساس میکنم وقتی این پست رو منتشر کنم اینترنت وصل میشه
درباره این سایت